به گزارش سرويس استان هاي مركز خبر حوزه، معظم له در این جلسه، با اشاره به مباحث مورد بحث در اين سلسله جلسات، ابراز داشتند: در اين دوره، تأثير زمان و مكان در استنباط، بدعت از نظر قرآن، سنت و كلام علما و مسأله كثرت گرايي مورد بررسي قرار خواهد گرفت.
ایشان در آغاز به بررسي تأثير زمان و مكان در استنباط مجتهد پرداختند و در تعريف زمان و مكان گفتند: زمان را «مقدار حركت» و مكان را «پرنمودن خلأ» معنا نموده اند؛ مراد از اين تعاريف، معناي اصطلاحي و فلسفي آن نيست، بلكه بايد زمان و مكان را در نظر عرف مورد توجه قرار داد كه همان شرايط و تغييرات مختلف در زندگي مردم ميباشد.
حضرت آيت الله سبحاني همچنین با بيان اين كه براي بررسي اين امور بايد به روايات، كلام و طرح اين مسأله در زمان هاي مختلف علماي دين توجه كرد، گفتند: در تحقيقات خود به 20 روايت در مورد تأثير زمان و مكان در استنباط، دسترسي پيدا كرده ام که اين روايات در 5 عنوان مطرح مي شوند.
ایشان عنوان نخست را "كان الحكم ولائياً لا شرعياً" اعلام كرده و اظهارداشتند: حكم ولايي و حكومتي ميتواند با توجه به شرايط زندگي افراد، عوض شود.
ايشان به حكمت هفدهم نهج البلاغه اشاره کردند و گفتند"وَسُئِلَ (ع) عَن قَولِ الرَّسُولِ (ص) غَيِّرُوا الشَّيْبَ وَلا تَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ، فَقالَ: إِنَّما قالَ (ص)، ذلِكَ وَ الدِّينُ قُلٌّ، فَأَمَّا الاْنَ وَقَدِ اتَّسَعَ نِطاقُهُ، وَضَرَبَ بِجِرانِهِ فَامْرُؤٌ وَمَا اخْتارَ." ) از امام (ع) پرسيدند كه معناي اين فرمايش رسول خدا (ص) چيست، فرمود: «پيري« را تغيير دهيد و خود را به يهود مانند نسازيد؟ فرمود: اين سخن را آن حضرت در زماني فرمود كه [ اهل ] دين اندك بودند. پس در اين زمان كه كمربند دين گشاده شد، هر مردي به اختيار و اراده خود است و با توجه به اين ملاك كه در آن زمان مسلمانان تعدادشان كمتر از يهود بوده و به همين خاطر براي مشخص بودن، اين دستور صادر شده بود، تغيير اين امر به موجب افزايش تعداد مسلمانان نشاندهنده حكومتي و ولايي بودن آن است و تغييرش اشكال ندارد.
این استاد برجسته حوزه علمیه قم در ادامه بررسي اين بحث با اشاره به روايت مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) " أَنَّهُمَا سَأَلَاهُ عَنْ لَحْمِ الْحُمُرِ الْأَهْلِيَّةِ فَقَالَ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ أَكْلِهَا يَوْمَ خَيْبَرَ وَ إِنَّمَا نَهَى عَنْ أَكْلِهَا فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ لِأَنَّهَا كَانَتْ حَمُولَةَ النَّاسِ وَ إِنَّمَا الْحَرَامُ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْقُرْآنِ ." استبصار ج4 ص 73 اظهارداشتند: در این حدیث اشاره شده که نهی رسول خدا(ص) از خوردن گوشت الاغ به واسطه این بوده که در آن زمان ذبح این حیوان باعث حرج و مشقت بوده است. زیرا در آن زمان این حیوان وسیله حمل مردم و کالاهای آنها بوده است و این امر نشان می دهد که اگر در زمان دیگری به این حیوان نیاز نباشد، ملاک حرمت ذبح و خوردن گوشت آن هم از بین خواهد رفت.
ايشان با اشاره به مثال ديگري درباره ولايي بودن بعضي از احكام و بي اشكال بودن تغيير آن با توجه به شرايط زماني و مكاني، به موضوع منع رفت و آمد در زمان وجود "وبا" در اردوگاه دشمن در دوران رسول خدا(ص) پرداختند و با بيان روايت " حَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْوَبَاءِ يَكُونُ فِي نَاحِيَةِ الْمِصْرِ فَيَتَحَوَّلُ الرَّجُلُ إِلَى نَاحِيَةٍ أُخْرَى أَوْ يَكُونُ فِي مِصْرٍ فَيَخْرُجُ مِنْهُ إِلَى غَيْرِهِ فَقَالَ لَا بَأْسَ إِنَّمَا نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ ذَلِكَ لِمَكَانِ رَبِيئَةٍ كَانَتْ بِحِيَالِ الْعَدُوِّ فَوَقَعَ فِيهِمُ الْوَبَاءُ فَهَرَبُوا مِنْهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْفَارُّ مِنْهُ كَالْفَارِّ مِنَ الزَّحْفِ كَرَاهِيَةَ أَنْ يَخْلُوَ مَرَاكِزُهُم، الکافی ج8 ص101"، ابرازداشتند: نكته اين است كه پيامبر اكرم (ص) در آن زمان به مسأله خاصي اشاره دارد و ابن منع به خاطر جلوگيري از تضعيف مسلمانان بوده است و الا رفت و آمد در زمان "وبا" اشكالي ندارد.
معظم له نتيجه گرفتند: اين امر نيز حكمي ولايي بوده و با تغيير موضوع، حكم نيز تغيير كرده است.
ايشان افزودند: از روايات استفاده مي شود، اگر حكم فقيه، ولايي باشد، با تغيير موضوع، تغيير حكم نيز اشكال ندارد و به همين جهت اين امر در زمان معاصر درباره تحريم تنباكو توسط ميرزاي شيرازي ديده مي شود كه بعد از آن كه دشمن از انحصار آن دست برداشت، فتواي حرمت نيز رفع شد.
معظم له از دومين مورد با عنوان "كان نهي الاهياً" نام بردند و با تأكيد کردند در اينجا نهي، نهي الهي است و مادامي كه ملاك آن باشد، وجود دارد و الّا حكم هم از بين مي رود، هرکسی که دو دینار از آن را (زکوة) برای خودش نگهدارد، آن دو دینار همچون داغی بر پیشانی او خواهد ماند، امام(ع) فرمودند: مع، معاني الأخبار عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ الْحَجَّاجِ عَمَّنْ سَمِعَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الزَّكَاةِ مَا يَأْخُذُ مِنْهَا الرَّجُلُ وَ قُلْتُ لَهُ إِنَّهُ بَلَغَنَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ أَيُّمَا رَجُلٍ تَرَكَ دِينَارَيْنِ فَهُمَا كَيٌّ بَيْنَ عَيْنَيْهِ قَالَ فَقَالَ أُولَئِكَ قَوْمٌ كَانُوا أَضْيَافاً عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَإِذَا أَمْسَى قَالَ يَا فُلَانُ اذْهَبْ فَعَشِّ هَذَا وَ إِذَا أَصْبَحَ قَالَ يَا فُلَانُ اذْهَبْ فَغَدِّ هَذَا فَلَمْ يَكُونُوا يَخَافُونَ أَنْ يُصْبِحُوا بِغَيْرِ غَدَاءٍ وَ لَا بِغَيْرِ عَشَاءٍ فَجَمَعَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ دِينَارَيْنِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِيهِ هَذِهِ الْمَقَالَةَ وَ إِنَّ النَّاسَ إِنَّمَا يُعْطَوْنَ مِنَ السَّنَةِ إِلَى السَّنَةِ فَلِلرَّجُلِ أَنْ يَأْخُذَ مَا يَكْفِيهِ وَ يَكْفِي عِيَالَهُ مِنَ السَّنَةِ إِلَى السَّنَةِ، بحار ج70 ص141؛ آنها گروهی بودند که به میهمانی رسول خدا(ص) آمده بودند؛ هنگام شب، پیامبر(ص) به یکی از آنان فرمود: برو و با این پول شام تهیه کن. هنگامی که صبح شد پیامبر(ص) به دیگری فرمود: برو و با این پول ناهار تهیه کن، پس آنان نگران ناهار و شام خود نبودند. اما یکی از آنها دو دینار را برای خود نگه داشت و حضرت عبارت پیشین را در حق این فرد بیان فرمود و سپس افزودند: زکات، هر ساله یک بار به مردم عطا می شود، پس هر کس می تواند به اندازه نیاز یک سال خود و خانواده اش از آن مال زکاتی بردارد.)
ايشان تاکید کردند: اين حديث مانند آيات قرآن كريم كه شأن نزول دارند، شأن صدور دارد و آن اين بود كه اين دو نفر میهمان، نيازي به اندوخته نداشته اند و الّا براي تأمين نياز، اندوخته مالي اشكال ندارد.
معظم له به روايت ديگري اشاره و با بيان اين كه قرآن مي فرمايد "آن كه نمي تواند با زن آزاد ازدواج نمايد، زن امه و كنيز بگيرد، ابرازداشتند: امام صادق (ع) در پاسخ به سؤالي درباره اين حكم الهي و تغيير موضوع آن، ميفرمايند كه امروز اينگونه نيست و با افزايش قدرت مالي افراد، اين كار لازم نيست و ترجيحي ندارد؛ در اين مورد، موضوع عوض شده نه اين كه حكم تغيير كند.
ایشان همچنین سومين عنوان را "كون الملاك اوسع" دانسته و با بیان این که تفاوت اين مورد با عنوان قبلي در اين است كه هر دو «حكم» الهي هستند، ولي ملاك آن اوسع مي باشد، به روايت پيامبر(ص) درباره ديه كه بر اساس تعداد شتر و گوسفند بوده، اشاره و خاطرنشان كردند: در حكم امام علي (ع) هزار دينار تعيين شده و ملاك هم اين بوده است، زیرا كه ورق، درهم و دينار در اختيار مردم هست و به همين جهت همان دستور رسول خدا(ص) در زمان گذشته اجراء میشود، اما با توسعه در اجراء مثلاً از تعداد شتر به قيمت شتر، حكم شده است.
معظم له با اشاره به روايت " الدِّيَاتِ إِنَّمَا كَانَتْ تُؤْخَذُ قَبْلَ الْيَوْمِ مِنَ الْإِبِلِ وَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ فَقَالَ إِنَّمَا كَانَ ذَلِكَ فِي الْبَوَادِي قَبْلَ الْإِسْلَامِ فَلَمَّا ظَهَرَ الْإِسْلَامُ وَ كَثُرَ الْوَرِقُ فِي النَّاسِ قَسَمَهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع عَلَى الْوَرِقِ قَالَ الْحَكَمُ فَقُلْتُ لَهُ أَ رَأَيْتَ مَنْ كَانَ الْيَوْمَ مِنْ أَهْلِ الْبَوَادِي مَا الَّذِي يُؤْخَذُ مِنْهُ فِي الدِّيَةِ الْيَوْمَ الْوَرِقُ أَوِ الْإِبِلُ فَقَالَ الْإِبِلُ هِيَ مِثْلُ الْوَرِقِ بَلْ هِيَ أَفْضَلُ مِنَ الْوَرِقِ فِي الدِّيَةِ إِنَّهُمْ كَانُوا يَأْخُذُونَ مِنْهُمْ فِي دِيَةِ الْخَطَإِ مِائَةً مِنَ الْإِبِلِ يُحْسَبُ لِكُلِّ بَعِيرٍ مِائَةُ دِرْهَمٍ فَذَلِكَ عَشَرَةُ آلَافِ دِرْهَمٍ قُلْتُ فَمَا أَسْنَانُ الْمِائَةِ الْبَعِيرِ فَقَالَ مَا حَالَ عَلَيْهَا الْحَوْلُ ذُكْرَانٌ كُلُّهَ. من لا يحضره الفقيه، ج4، ص: 138" افزودند: بنابراين، اميرمؤمنان، حكم الهي را نقض نكرده است بلكه در حكم بر ماليت توجه و همان حكم تعداد شتر، گاو و يا گوسفند صادر شده و فقط با توجه به شرايط زمان و مكان، حكم الهي توسعه يافته است.
ايشان چهارمين عنوان را درباره احكام استحبابي برشمردند و با اشاره به روايتي با مضمون "الْخَزَّازِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ حَضَرْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ قَالَ لَهُ رَجُلٌ- أَصْلَحَكَ اللَّهُ ذَكَرْتَ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع كَانَ يَلْبَسُ الْخَشِنَ- يَلْبَسُ الْقَمِيصَ بِأَرْبَعَةِ دَرَاهِمَ- وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ وَ نَرَى عَلَيْكَ اللِّبَاسَ الْجَدِيدَ- فَقَالَ لَهُ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع- كَانَ يَلْبَسُ ذَلِكَ فِي زَمَانٍ لَا يُنْكَرُ- وَ لَوْ لُبِسَ مِثْلُ ذَلِكَ الْيَوْمَ شُهِرَ بِهِ- فَخَيْرُ لِبَاسِ كُلِّ زَمَانٍ لِبَاس أَهْلِهِ- غَيْرَ أَنَّ قَائِمَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ ع إِذَا قَامَ لَبِسَ ثِيَابَ عَلِيٍّ ع- وَ سَارَ بِسِيرَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ ع . بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج47، ص: 55 «(... يادآورى كردى كه على بن ابى طالب عليه السلام لباس خشن و زبر مى پوشيد، پيراهنى به قيمت چهار درهم به تن داشت كه نمايانگر اعراض از زخارف دنيا و نشانه ى زهد است، اما مى بينم شما بهترين و نيكوترين لباس پوشيده ايد» آيا اين تضاد عملى در سيره ى شما شگفت انگيز نيست؟" )، يادآورشدند: براساس اين روايت، اولاً بايد به استحبابي بودن موضوع، اهتمام داشت و ثانياً نمي بايست انگشت نما شد، بلكه بايد با توجه به وضع زمان و مكان، رفتار نمود.
اين مرجع تقليد، به روايت ديگري در همین باره اشاره کرده و گفتند: روزی سفیان ثوری نزد امام صادق(ع) رفت و دید که آن حضرت لباس سفیدی همچون پرده زیرین پوست تخم مرغ پوشیده است. سفیان عرض کرد: این لباس، شایسته شما نیست. امام(ع) پس از سخنانی فرمودند: عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ قَالَ دَخَلَ سُفْيَانُ الثَّوْرِيُّ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع- فَرَأَى عَلَيْهِ ثِيَابَ بَيَاضٍ كَأَنَّهَا غِرْقِئُ الْبَيْضِ- فَقَالَ لَهُ إِنَّ هَذَا اللِّبَاسَ لَيْسَ مِنْ لِبَاسِكَ- فَقَالَ لَهُ اسْمَعْ مِنِّي وَ عِ مَا أَقُولُ لَكَ- فَإِنَّهُ خَيْرٌ لَكَ عَاجِلًا وَ آجِلًا إِنْ أَنْتَ مِتَّ عَلَى السُّنَّةِ وَ الْحَقِّ- وَ لَمْ تَمُتْ عَلَى بِدْعَةٍ- أُخْبِرُكَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ فِي زَمَانٍ مُقْفِرٍ جَدْبٍ- فَأَمَّا إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا فَأَحَقُّ أَهْلِهَا بِهَا أَبْرَارُهَا- لَا فُجَّارُهَا وَ مُؤْمِنُوهَا لَا مُنَافِقُوهَا وَ مُسْلِمُوهَا لَا كُفَّارُهَا؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج47، ص: 233"؛ طبق فرمايش امام (ع) در شرايطي كه مردم متمكن و دارا باشند، شایسته ترین مردم در استفاده از نعمت های دنیوی، نیکوکاران، مؤمنان و مسلمانان هستند نه اين كه ستمکاران، منافقان و کافران از نعمت هاي دنيوي استفاده و بهره مند شوند.
معظم له از پنجمين عنوان مورد بحث گفتند و ضمن اشاره به مضمون روايت " عَنِ الْفَضْلِ بْنِ الْمُبَارَكِ أَنَّهُ كَتَبَ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فِي رَجُلٍ لَهُ مَمْلُوكٌ فَمَرِضَ أَ يُعْتِقُهُ فِي مَرَضِهِ أَعْظَمُ لِأَجْرِهِ أَوْ يَتْرُكُهُ مَمْلُوكاً فَقَالَ إِنْ كَانَ فِي مَرَضٍ فَالْعِتْقُ أَفْضَلُ لَهُ لِأَنَّهُ يُعْتِقُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِكُلِّ عُضْوٍ مِنْهُ عُضْواً مِنَ النَّارِ وَ إِنْ كَانَ فِي حَالِ حُضُورِ الْمَوْتِ فَيَتْرُكُهُ مَمْلُوكاً أَفْضَلُ لَهُ مِنْ عِتْقِه؛ (من لا يحضره الفقيه، ج3، ص: 154)"، به بيان آن پرداخته و افزودند: امام صادق(ع) خطاب به بكير بن محمد فرمودند : بعضی وقت ها آزاد کردن بهتر است و بعضی وقت ها فروختن و صدقه دادن. اگر وضعیت معیشتی مردم خوب باشد، آزاد کردن بنده بهتر است؛ ولی اگر وضعیت معیشتی مردم خوب نباشد، فروختن و صدقه دادن بهتر است. در حال حاضر من با فروختن این عبد بیشتر موافقم.
ايشان به ششمين عنوان با ارائه مثالي درباره دو روايت از دو امام معصوم (ع) اشاره و ضمن بيان روايتی اظهارداشتند: معلّی بن خنیس می گوید: از امام صادق(ع) در باره این موضوع سؤال کردم که «چنانچه حدیثی از ائمه نخست شما به ما برسد و حدیث دیگری از ائمه متأخر، به کدامیک از این دو حدیث تمسک کنیم؟»، حضرت فرمود: عَنْ يُونُسَ عَنِ ابْنِ فَرْقَدٍ عَنِ ابْنِ خُنَيْسٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا جَاءَ حَدِيثٌ عَنْ أَوَّلِكُمْ وَ حَدِيثٌ عَنْ آخِرِكُمْ بِأَيِّهِمَا نَأْخُذُ قَالَ خُذُوا بِهِ حَتَّى يَبْلُغَكُمْ عَنِ الْحَيِّ فَإِنْ بَلَغَكُمْ عَنِ الْحَيِّ فَخُذُوا بِقَوْلِهِ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّا وَ اللَّهِ لَا نُدْخِلُكُمْ إِلَّا فِيمَا يَسَعُكُمْ وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ خُذُوا بِالْأَحْدَث؛ ( بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج2، ص: 228)؛ به آن عمل کنید، تا وقتی که حدیثی از امام زنده به شما برسد؛ در این صورت باید به آن عمل کنید. بدانید که به خدا قسم ما به اندازه توانتان به شما حکم می کنیم.)
معظم له در همین باره توضيح دادند: حضرت مي فرمايند كه امام معصوم (ع) زنده و حيّ، به شرايط و مصالح زمان خود آگاه است و بنابراين بايد به امام متأخر توجه داشت نه اين كه قول امام متقدم نسخ شود بلكه هر دو درست است، اما دومي كه زنده مي باشد، آگاه تر به مسائل جامعه است و بر همان اساس حكم مي دهد.
آيت الله العظمی سبحاني در بخش پایانی سخنان خود به سفر تبليغي شان به كشور مغرب (مراکش) و سخنراني درباره اجتهاد اشاره كرده و گفتند: در آنجا با همين استدلال كه «مجتهد حيّ»، از شرايط زمان و مكان آگاه است، پيشنهاد دادم به جاي «مجتهد ميّت» از «مجتهد حيّ» تقليد كنند.
اين مرجع تقليد نتيجه گرفتند: زمان و مكان به معني شرايط زندگي است و تأثيرگذاري آن به خاطر تغيير، گسترش ملاك، مصداق، موضوع و ... مي باشد.